زندگی من و حضرت والا

نوشتن بهم ارامش میده حتی اگه روزانه های یه زندگی معمولی باشه

زندگی من و حضرت والا

نوشتن بهم ارامش میده حتی اگه روزانه های یه زندگی معمولی باشه

ببخشید که خیلی وقت بی خبرتون گذاشتم

وقتی دوستی خواهش می کنه و کم کم کار به تهدید می کشه که بنویس باید نوشت هر چند که حال و روز خوشی نداشته باشی اگه این روزها ننوشتم یکی از دلالیلش این بود که نخواستم حس و حال بدم رو به شماها منتقل کنم واقعیتش اینه که روزهای سختی رو می گذرونم نه اینکه ادمی باشم که سختی ندیده باشه یا صبرم کم باشه که تقریبا همه اونایی که منو می شناسن می دونن مهم ترین خصوصیت اخلاقی من صبر زیادمه اما نمی دونم شاید من دیگه اون ادم قبل نیستم شاید دلتنگی و غربت تحمل ادما رو کم می کنه بگذریم برام دعا کنید این روزها زودتر تموم بشه خیلی خسته ام خیلی...

نظرات 6 + ارسال نظر
آیدا پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ب.ظ http://1002shab.blogfa.com/

عزیزم چندبار بهت بگم از همین روزا برامون بنویس.
می دونم عادت به درد دل نداری اما بذار کنارت باشیم. شاید ناراحت بشیم از تنهایی و مشکلاتت اما بذار یکم از درد غربتت رو کنار ما کم کنی. تو که باشی و بنویسی حتی از همین حال و روز نا خوشت من پا به پات همرات می شم.نه این که الان نباشم ها اما بیشتر با حس نزدیکتر...
دوست دارم خیلی زیاد.

مهناز جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

موافقم ...منظورم اینه که با حرف آیدا جون موافقم

بیتت شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ب.ظ http://www.titantarin.blogfa.com

خدای من چی شده؟تووقتی رفتی واسه دوستات نوشتم که اون الان بیشتر بهتون احتیاج داره غربت سخته ولی همسرت هست عزیزدلم کم کم روبراه میشی...گاهی بیا نذاردلتنگت بشیم

5 دقیقه تا آشنایی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ق.ظ http://5time.blogfa.com/

عزیزم مطمئنم این روزها هم مثل تمام سختیهایی که پشت سر گذاشتی می گذره و روزهای شاد و خوش بهت چشمک می زنه

مسافر دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 ق.ظ

ای خدا ! همین الان داشتم کل کامنتهامو بهم می ریختم که ببینم اون شماره ای که واسم گذاشتی چی بود. چی کار می کنی؟ بیا یه ذره حرف بزن. من هفته پیش یه نفر رو دیدم این روزها رو گذرونده بود و انقدر دلگرمی داد بهم. اون موقع یاد تو افتادم ولی با خودم گفتم کفشدوزک حتما حالش خوبه بهتره باهاش در مورد این چیزا دیگه حرف نزنم. ببین کریسمس داره میادا! الان می گی دوستش ندارم منم می گم : حالت رو خوب می فهمم. دختر جون بیا حرف بزن. من که هر چی کامنت گذاشتم جواب ندادی که.

شیوا پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ق.ظ http://shaparac.blogfa.com

دیشب نصف شب بی خوابی زده بود به سرم بعد همش به فکر تو بودم که الان اونجا چکار میکنی . خلاصه اینکه همش به فکرتم. همیشه هم برات دعا میکنم. فعلا که امیدوارم از تعطیلات اونجا لذت ببری بعدشم مطمئنم به زودی یه کار خوب پیدا میشه.
میدونم روزای سختی هست ولی کاش میومدی از همین روزای سخت برامون مینوشتی. مطمئن باش ما به درد دلات گوش میکنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد